دل که در بند تو محبوس نبود
درد ما این همه محسوس نبود
دیده افروخت چراغی از اشک
سر هر کوچه که فانوس نبود
می تکانم دل خود را که چرا
با دل آینه مانوس نبود
در بهار گل و آواز و نسیم
بر لب ما به جز افسوس نبود
شنبه 91/3/13
توسط : ابراهیم وانوائی |
نظر بدهید
مطلب بعدی :
حضرت امام خامنه ای