اشتباها خانه ی خانم پیری را میگیری ... می خواهی معذرتخواهی کنی ... هی می گوید: علی جان تویی؟ می گویی: ببخشید مادر اشتباه گرفتم ... باز می گوید: رضا جان تویی مادر؟ می گویی: نه مادر جان اشتباه شده ببخشید ... اسم سوم را که می گوید دلت می شکند ... می گویی: بله مادر جان، زنگ زدم احوالتون رو بپرسم ... آنقدر ذوق می کند که چشم هایت خیس می شود...
ایشان با دعوت از همه دست اندرکاران اقتصادی و آحاد ملت برای حرکت به سوی رونق تولید داخلی در سال جدید، تولیدملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی را به عنوان شعار سال 91 معرفی کردند.
زمانی فکر می کردم برای خوب بودن باید آدم مهمی باشم
و برای مهم بودن باید به مدارج عالی برسم
زمانی اگر از من می پرسیدی که می خواهی چکاره شوی می گفتم دکتر آن هم دکتر چشم پزشک
مدتی به دنبال این بودم که برنامه ریزی کنم و به پستی مدیریتی برسم تا از آن طریق بتوانم مشکلات بزرگی را حل کنم
زمانی تمام فکر و ذهنم مشغول گرفتن دکترا بود آن هم از یک دانشگاه بزرگ
اما الان می دانم که برای خوب بودن فقط باید خوب بندگی کنی ... حالا هر که باشی و در هر جایی حضور داشته باشی
کودک بودم می خواستم بزگ شوم
دانش آموز بودم آرزوی دانشجو شدن را در دل می پروراندم
دانشجو که بودم دوست داشتم زود تر فارغ التحصیل شوم
فارغ التحصیل که شدم دوست داشتم زود تر از سد سربازی بگذرم تا بتوانم شاغل شوم و ....
نمی دانم چرا انسانها اینقدر می دوند ...
گاهی می گویند که برای رسیدن به راحتی و آرامش باید دوید
اما غافلند آن لحظه ای که باید آرامش را در آن جست همین لحظه هاستند که با سرعتی باور نکردنی و بمانند ابر از کنارمان عبور می کنند ...
غافل از اینکه دنیا چیزی جز همین دقایق و ثانیه ها نیست
غافل از اینکه ...
باید بندگی کرد خدایی را که آرامش حقیقی در دستان اوست
باید بنده خدا باشی تا خدا همه دنیا را بنده ات کند
باید بنده باشی تا بتوانی بالای امضایت بنویسی:
ایران وطن من
با سلام خدمت تمام تالشان عزیز. با توجه به نزدیک شدن به سال جدید در این پست برای شما یک آهنگ غیر تالشی اما زیبا و حماسی از آقای علیرضا عصار با نام ای وطن در مورد ایران بزرگ می گذارم، که بی ارتباط با عید باستانی ما هم نیست.
متن این آهنگ را نیز برای شما گذاشتم تا لذت کافی و وافی رو از این آهنگ ببرید.
ای وطن ای مادر تاریخ ساز،
ای مرا بر خاک تو روی نیاز،
ای کویر تو بهشت جان من،عشق جاویدان من،ایران من،
ای زه تو هستی گرفته ریشه ام،نیست جزء اندیشه ات اندیشه ام،
آرشی داری به تیر انداختن،
دست بهرامی به شیر انداختن،
کاوه ی آهنگری ضحاک کش،خود که دشمن افکنی ناپاک کش،
رخشی و رستم بر او پا در رکاب،تا نبیند دشمنت هرگز به خواب،
مرزداران دلیرت جان به کف،سرفرازان سپاهت صف به صف،
خون به دل کردند دشت النهر را،بازگرداندند خرمشهر را،
ای وطن ای مادر ایران من،
مادر اجداد و فرزندان من،
خانه ی من بانه ی من،توس من،هر وجب از خاک تو ناموس من،
ای دریغ از تو که ویران بینمت،بیشه را خالی زه شیران بینمت،
خاک تو گر نیست جان من مباد،زنده در این بوم و بر یک تن مباد،
وطن یعنی همه آب و همه خاک،وطن یعنی همه عشق و همه پاک،
پگاه شیر خواری گاهواره،به دور درد پیری عین چاره،
وطن یعنی پدر مادر نیاکان،به خون و خاک بستن عهد و پیمان،
وطن یعنی هویت،اصل،ریشه،
سرآغازا،سرانجاما،همیشه،
ستیغ و صخره و دریا و هامون،
ارس،زاینده رود،اروند،کارون،
وطن یعنی سرای ترک با پارس،
وطن یعنی خلیج تا ابد پارس،
وطن یعنی دو دست از جان کشیدن،به تنگستان و دشتستان رسیدن،
زمین شستن زه استبداد و از کین،به خون گرم در گرمابه ی فین،
وطن یعنی اذان عشق گفتن،وطن یعنی غبار از عشق رفتن،
وطن یعنی هدف یعنی شهامت،
وطن یعنی شرف یعنی شهادت،
وطن یعنی گذشته،حال،فردا،تمام سهم یک ملت زه دنیا،
وطن یعنی چه آباد و چه ویران،
وطن یعنی همین جا یعنی ایران،
وطن یعنی رهایی زه آتش و خون،خروش کاوه و خشم فریدون،
وطن یعنی زبان حال سیمرغ،حدیث یادستان و بال سیمرغ،
سپاه جان زه خوزستان کشیدند،
شهادت را زه جان ارزان خریدند،
نماز خون به خونین شهر خواندند،
مهاجم را زه خرمشهر راندند.
زِرنا(سُرنا) تالشی
سُرنا در تالش به عنوان یک ساز بادی با کلمه های ساز و زِرنا شناخته می شود. بیشتر در نواحی جنوبی تالشستان، از ماسال و شاندرمن تا شفت و فومن و طارم، رواج دارد و کلمه ی «سازَنده» اغلب به طور خاص در مورد نوازندهی سرنا به کار میرود.
پرده ها و هواها( نغمات بدون کلام ) عموماً توسط له له (نی چوپانی) و یا لبک (نی لبک) نواخته میشود، اما در نواحی جنوبی تالشستان سرنا و نقار? تالشی نیز مجری تعدادی از اینگونه نغمات هستند. تعدادی از این قطعات در جشن های عروسی، حنابندان، کشتی های محلی و برخی از آیین های بومی اجرا می شوند. به عنوان نمونه هنگامی که پهلوانان در حال کشتی گرفتن هستند از سرنا و نقاره استفاده میکنند. البته در مدت زمان پیشین سازَنده حتماً میبایست دانش و آگاهی درباره کشتی را داشته باشد تا توان عوض نمودن ریتم را همسو و همگام با پهلوانان انجام دهد، که سرعت و بداهه نوازی آنها تأثیری به سزا در کشتی دارد. هنگامی که پهلوانان به هم نگاه میکنند در ابتدا آهنگی به صورت ریتم ملایم نواخته میشود و آنگاه که دو پهلوان با هم در میآویزند ریتم آهنگ تندتر و ملودی آن حماسیتر میگردد و زمانی که پهلوانی پیروز میشود آهنگ بنا به مقتضیات خود از اوج به فرود منتهی میگردد. به این ترتیب از کشتینه هوا با کمک دو ساز نقاره و سرنا برای تهییج کشتیگیران استفاده میشود. سرنا و دهل سازهای محلی تالشان گیلوان هروآباد(خلخال) و همچنین طارم زنجان است که همچون دیگر نواحی جنوبی تالشستان در اجرای برخی آوازها و رقصهای محلی نواخته میشوند. ویژگی سُرنای تالشی سُرنایی که در نواحی تالش مورد استفاده قرار می گیرد، سُرنای کوچک است که اندازه ی آن بین 40 تا50 سانتی متر ( با احتساب قمیش و لب گیر) است و صدای آن، قدری زیر می باشد؛ البته این صدا، بر حسب قطر لوله (استوانه) سُرنا تغییر پیدا می کند. به این ترتیب که هرچه قطر استوانه بیشتر باشد، صدای آن نیز بم تر و محزون تر خواهد بود. :ساختمان سُرنای تالشی عبارت است از 1- قَمیش که از دو تراش چوب نی به شکل مثلث یا ذوزنقه ساخته شده و روی هم قرار می گیرد تا با دمیدن در آن ارتعاش ایجاد شود. درانتهای قَمیش، صفحه ای فلزی و مدور به نام لب گیر وجود دارد که لبان نوازنده جهت دمیدن در پشت آن قرار می گیرد. 2- لوله رابط که یک طرف آن به قَمیش وصل می شود و طرف دیگر آن در داخل استوانه جای میگیرد. 3- نفیر استوانه که بیشترین طول سُرنا را تشکیل میدهد و دهانه ی آن به صورت شیپور است. سوراخ ها روی این استوانه قرار دارند که یک سوراخ در زیر و هفت سوراخ در روی آن میباشد. جنس سُرنا از چوب است که گاه قسمت هایی از آن را با فلز تزیین می کنند. گستره ی صدایی این ساز، حدود یک اُکتاو و یک نُت می باشد؛